غمگینم

ساخت وبلاگ

اینم از سال تحویلی ما

از صبح ک پاشدیم دعوا دعوا دعوا

بحث . بحث. بحث

ضربان رگهای سرم رو حس می کنم

میگم کاش میشد آدم فرار کنه و هیشکی دنبالش نگرده

امروز که فکرشو میکنم میبینم از هرچی فرار کردم انگار همون نوشته شده تو سرنوشتم

تقصیر کسی نیست

تقصیر خودمه

یه آدم افسرده ... یه آدم که حتی کنترل رفتار خودش رو هم نداره

یه آدم دیوونه

یه کسی که تو همه چی ناکام مونده

یه آدمی که از بس از بچگی هیچی حسابش نکردن الانم عرضه ی یه نظر دادنم نداره

الان هیچ کاری ازش بر نمیاد

نه اراده ای، نه انگیزه ای نه امیدی

شدم یه آدمی که هیچی بلد نیست

نه کاری. نه پولی. نه زبونی. نه حتی کدبانوگری

من هیچی ندارم

به سال گذشته که نگاه میکنم به جز یه اخلاق گند که همیشه تو وجودم خودنمایی کرده و بجز کج خلقی و یا دیوونه شدنهای گاه و بیگاه حرکت مثبت دیگه ای نداشتم

خیلی کارها رو شروع کردم که همشون نیمه تمام مونده

نه هیچ توانایی نه هیچ قدمی

هیچی تو وجودم نبوده که بخوام بهش افتخار کنم

انگار سستی و ناتوانی همه وجودمو گرفته

حتی ذهنم انگار قفل شده

دلم خوش نیست سال نو

همین الان کلی کار مونده که باید انجام بدم

ولی حس انجام هیچ کدوم نیست

راستش به خیلیها حسودیم میشه

به عشق

به توانایی

به پول

به همه چی

به خیلیها حسودیم میشه

از عید بدم میاد

چون مجبورم خیلیها رو ببینم

خیلیها که با دیدنشون حس حسادت و ناکامیم تشدید میشه

از همه بدم میاد

تو دنیای من فقط بیچارگی خودم پیداست

تو دنیای من هیچ دوست داشتنی نیست

خسته ام از خودم که تمام مسیر های زندگی رو اشتباه انتخاب کردم

از سر نادونی....بی زبونی.....نفهمی و یا اجبار

کاری کردم که حتی از مردن هم وحشت دارم

نه حسی

نه حالی

هیچی روزی نو نیست برام....حتی نوروز

راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 ساعت: 23:24