آزمون جامع را گذراندم....قاعدتا باید حس خوبی داشته باشم اما ندارم.... همه چیز خوب پیشرفت...حتی جلسه مصاحبه. با این وجود که از ۶ نمره مصاحبه ۵ گرفتم اما همه ش خودم رو سرزنش میکنم. فکر میکنم همه ش چرت و پرت گفتم.بعدش همه بهمون تبریک میگفتن....من
نمیدونم این کجاش تبریک گفتن داره.دیروز خیلی خسته بودم.... تو این فکر بودم ک یکم ب خودم روحیه بدم ک پ... شدم و این یعنی این ماه هم باردار نیستم.هیچی نمیتونست ب این اندازه حالم رو بد کنه.نوبت گرفتم برا دکتر امروز رفتم پیشش کلی داروی تحریک تخمدان برام نوشت.... پول نداشتم و میدونستم همسر هم پولش تموم شده... برام سخته از کسی پول قرض کنم اما چاره ای نبود باید از همین امشب قرصا رو شروع میکردم. زنگ زدم اجی برام یک و نیم زد ب کارتم.....تا چند روز دیگه میفرستم براش تو اتوبوس تا برگشتم دانشگاه گریه کردمهنوز ب همسر نگفتم ک این ماه هم نشدهتوکل ب خدااین ماه هم داروها رو مصرف میکنمراستی...دیشب خواب دیدم...خواب یه دختر قشنگ و تپلو دلم میخواست مال من باشه...اما نبودخسته م... این تنها حسیه ک دارم ♥ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:23 توسط پریماه: راست گفتند......
ما را در سایت راست گفتند... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mydailydairy بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 13:29